من که از شوق تو سرمست و سرِ پا شده ام
مرحمت کن نظری تا که به اینجا شده ام

توشه ام خالی بوَد حیف که نباشد هنگفت
در امید لطفِ تو این بار به نجوا شده ام

منجیِ کلّ جهانی در برِ دیو و ددان
به امید مددت وارد صحرا شده ام

ساحل امن و امانی نشوم غرق در آن
هر زمانی که هوادار تو مولا شده ام


نادم از جرم خودش سر به گریبان بنگر
همچو حرّم که برِ شاه هویدا شده ام

 

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت



[دوشنبه 1399-07-14] [ 04:16:00 ب.ظ ]